ملاحبیبالله باغنوی شیرازیباغْنُوی شیرازی (ملاحبیب اللّه معروف به ملامیرزاجان)، از علمای ایرانی در قرن دهم هجری، متبحّر در علوم عقلی است. ۱ - نسب باغْنُویباغنوی (که برخی از مؤلفان، از جمله حاجی خلیفه، ذیل «رسالة فی اثبات الواجب» اشتباهاً «باغندی» ضبط کرده اند) منسوب است به باغِ نو، محله ای در شیراز که نام آن بارها در شدّالازار و شیرازنامه آمده است. ۲ - اساتیدبه گفته شیخ ابوالقاسم قاسمی کازرونی، مؤلفِ سُلَّم السَموات، که قدیمیترین شرح حال او را نوشته است، ملامیرزاجان نزد جمال الدین محمود شیرازی، که افضلِ شاگردان غیاث الدین منصور دشتکی شیرازی و نیز از شاگردان پدرش امیر صدرالدین محمد بوده، تلمّذ کرده است. [۱]
قاسمی کازرونی، ص ۱۱۹، ج۲، ص۴۶ـ۴۷، حسن بن حسن فسائی، تاریخ فارسنامه ناصری، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۳.
[۲]
اسکندرمنشی، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۱۹، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۴، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
(در متن چاپی عالم آرای عباسی، کمال الدین محمود به جای جمال الدین محمود آمده و گفته شده که او شاگرد بیواسطه جلال الدین محمد دوانی بوده است).
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی ، که شرح حال باغنوی را به قسم دوم کتاب خود (قسمت چاپ نشده مخصوص علمای اهل سنت ) واگذاشته است، در شرح حال ملاعبداللّه بن شهاب الدین حسین یزدی شهابادی میگوید که او با ملااحمداردبیلی ( مقدّس اردبیلی ) و مولی میرزاجان باغنوی نزد جمال الدین محمود، شاگرد علامه دوانی، علوم عقلیّه میخواندند. [۳]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و فیاض الفضلاء، ج۳، ص۱۹۱، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
همین مطلب را خوانساری [۴]
محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات، ج۱، ص۸۲، چاپ اسداللّه اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
در شرح حال مقدّس اردبیلی نوشته و افزوده است که مقدّس اردبیلی و ملامیرزاجان همسایه بوده اند.
اما اینکه در ضمن شرح حال ملامیرزاجان [۵]
محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات، ج۳، ص۱۲، چاپ اسداللّه اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
او را معاصر جلال الدین دوانی میداند اشتباه است، زیرا تاریخ مرگ دوانی ۹۰۸ است و باغنوی در دهه آخر قرن دهم درگذشته است.
۳ - فعالیت علمیباغنوی، با اینکه سنی مذهب («اشعری شافعی») [۶]
محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات، ج۳، ص۱۲، چاپ اسداللّه اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
بود، به گفته اسکندربیگ منشی ، در زمان شاه طهماسب (حک: ۹۳۰ـ۹۸۴) «در خطه شیراز بر مسند تدریس تمکّن داشت» و بیشتر شاگردان او به مقام مدرّسی رسیدند.
در زمان شاه اسماعیل دوم (حک: ۹۸۴ـ۹۸۵)، نزد او به قزوین رفت و در ظلّ حمایت شاه صفوی ، که خود مظنون به تسنّن بود، از اظهار مذهب خود ابایی نداشت. ۴ - درگذشتبدین جهت، پس از مرگ اسماعیل دوم نتوانست در ایران بماند و به جانب ماوراءالنهر و هندوستان رفت و در آن دیار درگذشت. [۷]
محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات، ج۱، ص۱۱۹، چاپ اسداللّه اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
اسماعیل دوم در ۱۳ رمضان ۹۸۵ درگذشت و باغنوی، به گفته قاسمی کازرونی در ۹۸۸ در لار بوده و میخواسته از آنجا به هندوستان برود، [۸]
ابوالقاسم بن ابی حامد قاسمی کازرونی، سلم السموات، ج۱، ص۱۲۸، تهران ۱۳۴۰ ش.
بنابراین پس از مرگ اسماعیل دوم سه سال در ایران مانده و آنگاه به هندوستان و از آنجا به ماوراءالنهر سفر کرده است.
وفات ملامیرزاجان در ۹۹۵ [۹]
ابوالقاسم بن ابی حامد قاسمی کازرونی، سلم السموات، ج۱، ص۱۲۸، تهران ۱۳۴۰ ش.
[۱۰]
احمدبن حسین قمی، خلاصه التواریخ، ج۲، ص۱۰۷۲، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش.
یا ۹۹۴، [۱۱]
مصطفی بن عبداللّه حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج۱، ص۸۴۲، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
در ماه رجب [۱۲]
مصطفی بن عبداللّه حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج۱، ص۸۴۲، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
در بخارا [۱۳]
احمدبن حسین قمی، خلاصه التواریخ، ج۲، ص۱۰۷۲، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش.
اتفاق افتاده است.
چون قاضی احمد قمی عمر او را هنگام مرگ متجاوز از شصت سال میداند، تولد او باید در حدود ۹۳۰ باشد. ۵ - تالیفاتنوشته های باغنوی، بر طبق معمول فضلای آن عصر، بیشتر در تحشیه و تعلیق کتب متقدّمان است. تألیفات او را قمی در حدود دوازده جلد گفته است که بعضی را در ایران و بعضی را در ماوراءالنهر نوشته است. ۵.۱ - در ایرانحاشیه بر «اثبات واجب» جلال الدین دوانی که آن را در نیمه ذیحجه ۹۸۳ نوشته است (این کتاب که، آغاز آن در کشف الظنون ضبط شده است، حاشیه بر رساله قدیمه «اثبات واجب» دوانی است، نه آنچنانکه قاضی احمد گفته است، بر رساله جدیده او)، حاشیه بر حاشیه خطائی، حاشیه بر حاشیه مطالع، حاشیه بر حاشیه تصدیقات مطالع، حاشیه بر شرح حکمه العین، حاشیه بر حاشیه قدیم علامه دوانی (نوشته مولانا حنیفی). ۵.۲ - در ماوراءالنهر استحاشیه مطول ، حاشیه شرح مواقف، حاشیه بر مبحث «حال» شرح جامی بر کافیه . حاجی خلیفه کتابی به نام اُنموذج الفنون را به او نسبت میدهد. خوانساری [۱۴]
محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات، ج۳، ص۱۲، چاپ اسداللّه اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
کتاب الردود و النقود را نیز تألیف او میداند، در صورتی که این کتاب شرح امام اکمل الدین محمدبن محمود البابُرتی (متوفی ۷۸۶) بر مختصرالاصول ِ عضدی است.
باغنوی حاشیه ای بر شرح مختصر ِ عضدی دارد که حاجی خلیفه آن را ذیل «منتهی السئول» نقل کرده و از آن دو نسخه (به ش ۶۸۵ و ۶۸۶) در کتابخانه مدرسه «سپهسالار جدید» موجود است. در حواشی شرح تجرید قوشچی (چاپ سنگی تهران) بعضی حواشی از ملامیرزاجان چاپ شده که ظاهراً همان است که حاجی خلیفه ذیل « تجریدالکلام » آورده و گفته است که «از جمله حواشی بر شرح جدید و حاشیه قدیمه، حاشیه محقق ملامیرزاجان شیرازی است که قبول افتاده است و میان طلاب دست بدست میگردد و تا مباحث جواهر و اَعراض است». حاج ملاهادی سبزواری در شرح منظومه حکمتِ خود [۱۵]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح منظومه، ج۱، ص۲۰۶ـ۲۰۷، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۸.
در فصل «طبیعیات» مطلبی از باغنوی در ردّ بر دوانی درباره فرق تقسیم عقلی و تقسیم وهمی دارد.
۶ - فهرست منابع(۱) اسکندرمنشی، تاریخ عالم آرای عباسی، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۴، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش. (۲) عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و فیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱. (۳) معین الدین جنیدبن محمود جنید شیرازی، شدّ الازار فی حط الاوزار عن زوار المزار، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران ۱۳۲۸ ش. (۴) مصطفی بن عبداللّه حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۵) ضیاءالدین حدائق شیرازی، فهرست کتابخانه مدرسه سپهسالار، تهران ۱۳۱۳ـ۱۳۱۸ ش، ج ۱. (۶) محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات، چاپ اسداللّه اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲. (۷) احمدبن ابی الخیر زرکوب شیرازی، شیرازنامه، تهران ۱۳۱۰ ش. (۸) علاءالدین علی بن محمد قوشچی، شرح تجرید العقائد، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۵. (۹) هادی بن مهدی سبزواری، شرح منظومه، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۸. (۱۰) حسن بن حسن فسائی، تاریخ فارسنامه ناصری، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۳. (۱۱) ابوالقاسم بن ابی حامد قاسمی کازرونی، سلم السموات، تهران ۱۳۴۰ ش. (۱۲) احمدبن حسین قمی، خلاصه التواریخ، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ملاحبیبالله باغنوی شیرازی»، شماره۲۶۲. |